قلبم تير مي كشد !.!.!
اين تنها طرحيست كه از تو در سينه ام يادگار مانده است !.!.!
روزی مجنون باانگشت روی زمین مینوشت:
لیلی...لیلی...!
پرسیدندچه مینویسی...؟
گفت:
چون میسر نیست مراکام او...عشق بازی می کنم با نام او
نه از فلسفه کلامی می دانم و نه از منطق میگنجد
در کلام من بی استدلال دوستت دارم
...وه که دوست داشتن چه کلام کاملی است
و من چقدر دلم تنگ دوست داشتن است
نظرات شما عزیزان:
|